من جهنمی شوم برای اینکه دیگران بهشت روند؟
چرا زمانی که مادر به فرزند کوچکتر خود تذکر می دهد یا او را به ناحق تنبیهی می کند خواهر یا برادر بزرگتر از این ماجرا جری می شوند و به رفتار مادر واکنش نشان میدهند؟ در حالی که شارع مقدس ما را از کوچکترین بی احترامی به والدین منع کرده است! چگونه می توان با این تعارض کنار آمد؟ دیدن تنبیه خواهر یا برادر کوچکتر به قدری ناراحت کننده است که سکوت اختیار کردن دشوار می شود.دشواری زندگی در صورت عاق والدین شدن هم به قدری است که نمی توان آن را نادیده گرفت.
چرا برخی از زن و شوهرها بیش از حد روی بهشت و جهنم یکدیگر حساس هستند؟ به گونه ای که برای هم دردسر و دلخوری ایجاد می کنند؟
جواب: خداوند برای هر یک از افراد در نقش های مختلف وظایف مشخصی را تعیین کرده است، اگر هر فرد وظیفه خود را به درستی انجام دهد در زندگی دچار هیچ تعارض و مشکلی نمی شود. کسی که دختر یا پسر یک خانواده است تنها وظیفه دارد که نقش فرزندی یا برادری یا خواهری را ایفا کند. اگر فرد از حیطه وظایفی که خداوند برای او مشخص کرده است تجاوز کند شک نکند که از مسیر حق هم منحرف می شود.لذا احساس مسئولیت داشتن بیش از حد نسبت به خواهر یا برادر منجر به بی احترامی به والدین می شود.
احساس مسئولیت بیش از حد برادر به خواهر منجر می شود که به جای خواهر تصمیم بگیرد چه برای ازدواج او و چه برای بیرون رفتن او از منزل! در حالیکه نمی داند اینطور دارد به اقتدار پدر در خانواده لطمه می زند و منجر به منزوی شدن پدر می شود که این خود تبعات بسیار بدی دارد؛ دخالت کردن میان دعوای پدر و مادر هم از این قبیل احساس مسئولیت های افراطی به حساب می آید.
همچنین دقت زن و شوهرهای مذهبی بر ریزترین عمل یکدیگر و تذکرهای بیجا و پی در پی برای اینکه در بهشت کنار هم باشند بعید نیست که منجر به اعصاب خوردی طرف مقابل شود که نه تنها منجر به بهشت رفتن نمی شود بلکه ممکن است آتش جهنم را برای هر یک به دنبال داشته باشد.
خب سکوت در مقابل رفتارهای ناپسند خانواده هم جایز نیست پس چه کار کنیم؟
1)دین اسلام برای رفع این مشکل توصیه به امر به معروف و نهی از منکر نموده است که خود دارای شرایط و 3 مرحله است:
اول آن که باید در طرف مقابل احتمال تاثیر بدهیم گاهی میدانیم احتمال تاثیری وجود ندارد اما بازهم به بهانه دوست داشتن طرف مقابل دوست داریم تذکر بدهیم، به هر حال دعوا پیش می آید و این از حربه شیطان است! دوم آن که مطمئن باشیم عمل طرف مقابل حرام است یا آنکه واجبی را ترک کرده، متاسفانه گاهی آن چنان بر مستحبات پافشاری می کنیم که گویا افضل واجبات است.
در مواقعی هم که خطر جانی یا آبرویی در میان باشد نباید تذکر داد، مثلا ممکن است کسی به واسطه این تذکر دست به خودکشی بزند.
درباره تذکر به والدین هم شرایطی وجود دارد که مربوط به مسائل اخلاقی می شود و باید تک تک آن ها را رعایت کرد.
مراحل تذکر اول به صورت اخم کردن و رو ترش کردن چهره و روبرگرداندن، سپس تذکر زبانی و بعد اگر هیچکدام نشد تنبیه است، که تنبیه والدین از سوی فرزند هیچ جایگاهی ندارد، بلکه برای نشوز همسر و تربیت فرزند جایگاه دارد؛ که آن هم دارای شرایط است و نباید به قرمز شدن یا کبودی بدن ختم شود بلکه با همون چوب مسواکی که اسلام توصیه نموده تحقق می یابد.
احساس مسئولیت افراطی از آن جا نشأت می گیرد که خود را مأمور به نتیجه می دانیم نه به وظیفه، والدین یا دیگر اعضای خانواده اگر مرتکب عمل ناپسندی شدند و امر به معروف و نهی از منکر هم در آنان ولو با تکرار اثری نداشته باشد دیگر ما را به خاطر عمل آن ها مواخذه نمی کنند ما وظیفه خود را انجام دادیم و تمام!! من جهنمی شوم برای این که دیگران بهشت بروند؟ این دلسوزی نیست حماقت است!! اسلام هیچوقت چنین چیزی از ما نخواسته است.
والسّلام علیکم و رحمة الله