من جهنمی شوم برای اینکه دیگران بهشت روند؟

01 بهمن 1395 توسط محمدی

چرا زمانی که مادر به فرزند کوچکتر خود تذکر می دهد یا او را به ناحق تنبیهی می کند خواهر یا برادر بزرگتر از این ماجرا جری می شوند و به رفتار مادر واکنش نشان میدهند؟ در حالی که شارع مقدس ما را از کوچکترین بی احترامی به والدین منع کرده است! چگونه می توان با این تعارض کنار آمد؟ دیدن تنبیه خواهر یا برادر کوچکتر به قدری ناراحت کننده است که سکوت اختیار کردن دشوار می شود.دشواری زندگی در صورت عاق والدین شدن هم به قدری است که نمی توان آن را نادیده گرفت.

چرا برخی از زن و شوهرها بیش از حد روی بهشت و جهنم یکدیگر حساس هستند؟ به گونه ای که برای هم دردسر و دلخوری ایجاد می کنند؟

جواب: خداوند برای هر یک از افراد در نقش های مختلف وظایف مشخصی را تعیین کرده است، اگر هر فرد وظیفه خود را به درستی انجام دهد در زندگی دچار هیچ تعارض و مشکلی نمی شود. کسی که دختر یا پسر یک خانواده است تنها وظیفه دارد که نقش فرزندی یا برادری یا خواهری را ایفا کند. اگر فرد از حیطه وظایفی که خداوند برای او مشخص کرده است تجاوز کند شک نکند که از مسیر حق هم منحرف می شود.لذا احساس مسئولیت داشتن بیش از حد نسبت به خواهر یا برادر منجر به بی احترامی به والدین می شود.

احساس مسئولیت بیش از حد برادر به خواهر منجر می شود که به جای خواهر تصمیم بگیرد چه برای ازدواج او و چه برای بیرون رفتن او از منزل! در حالیکه نمی داند اینطور دارد به اقتدار پدر در خانواده لطمه می زند و منجر به منزوی شدن پدر می شود که این خود تبعات بسیار بدی دارد؛ دخالت کردن میان دعوای پدر و مادر هم از این قبیل احساس مسئولیت های افراطی به حساب می آید.

همچنین دقت زن و شوهرهای مذهبی بر ریزترین عمل یکدیگر و تذکرهای بیجا و پی در پی برای اینکه در بهشت کنار هم باشند بعید نیست که منجر به اعصاب خوردی طرف مقابل شود که نه تنها منجر به بهشت رفتن نمی شود بلکه ممکن است آتش جهنم را برای هر یک به دنبال داشته باشد.

خب سکوت در مقابل رفتارهای ناپسند خانواده هم جایز نیست پس چه کار کنیم؟

1)دین اسلام برای رفع این مشکل توصیه به امر به معروف و نهی از منکر نموده است که خود دارای شرایط و 3 مرحله است:

اول آن که باید در طرف مقابل احتمال تاثیر بدهیم گاهی میدانیم احتمال تاثیری وجود ندارد اما بازهم به بهانه دوست داشتن طرف مقابل دوست داریم تذکر بدهیم، به هر حال دعوا پیش می آید و این از حربه شیطان است! دوم آن که مطمئن باشیم عمل طرف مقابل حرام است یا آنکه واجبی را ترک کرده، متاسفانه گاهی آن چنان بر مستحبات پافشاری می کنیم که گویا افضل واجبات است.

در مواقعی هم که خطر جانی یا آبرویی در میان باشد نباید تذکر داد، مثلا ممکن است کسی به واسطه این تذکر دست به خودکشی بزند.

درباره تذکر به والدین هم شرایطی وجود دارد که مربوط به مسائل اخلاقی می شود و باید تک تک آن ها را رعایت کرد.

مراحل تذکر اول به صورت اخم کردن و رو ترش کردن چهره و روبرگرداندن، سپس تذکر زبانی و بعد اگر هیچکدام نشد تنبیه است، که تنبیه والدین از سوی فرزند هیچ جایگاهی ندارد، بلکه برای نشوز همسر و تربیت فرزند جایگاه دارد؛ که آن هم دارای شرایط است و نباید به قرمز شدن یا کبودی بدن ختم شود بلکه با همون چوب مسواکی که اسلام توصیه نموده تحقق می یابد.

احساس مسئولیت افراطی از آن جا نشأت می گیرد که خود را مأمور به نتیجه می دانیم نه به وظیفه، والدین یا دیگر اعضای خانواده اگر مرتکب عمل ناپسندی شدند و امر به معروف و نهی از منکر هم در آنان ولو با تکرار اثری نداشته باشد دیگر ما را به خاطر عمل آن ها مواخذه نمی کنند ما وظیفه خود را انجام دادیم و تمام!! من جهنمی شوم برای این که دیگران بهشت بروند؟ این دلسوزی نیست حماقت است!! اسلام هیچوقت چنین چیزی از ما نخواسته است.

والسّلام علیکم و رحمة الله

شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

حسینی که نشناختیم

14 مهر 1395 توسط محمدی

باز هم به لطف خدای متعال، مدرسه علمیه امام خامنه ای مدظله العالی، میزبان استاد گرانقدر و عالی مرتبه، حجت الاسلام سید امیر محمدی پور بود. استاد طبق معمول نفوذ کلام داشت و هنگام سخنرانی ایشان، سکوت فضای سالن را پر کرده بود، فطرت ها متوجه سخنانی بودند که با عمق اعتقاد بیان می شدند. برخی هم مشغول یادداشت برداری بودند اما اصل کار، عمل به آن ها است. نمی دانم در آن جمع چند نفر از طلاب با خود عهد بستند که روی منبر باید از صحبت های استاد الهام بگیرند و افق دید خود را محدود به بیان احکام فردی نکنند!!! خدا خود می داند ما که نمی دانیم!!! به هر حال حجت بر ما تمام شد!!

بعد از برپایی نماز جماعت در مدرسه، به امامت استاد، می دانستم که اگر ایشان روی منبر بنشینند، از عاشورای سیاهی که بیشتر مداحان ساخته اند چیزی نمی گویند، نمی گویند ای وای حسین کشته شد دستش را بریدند سرش را بریدند حسین را در قتلگاه انداختند و زینب آشفته حال شد و ضجه زد و …

می دانستم استاد پشت میکروفون فریاد نمی زند ای حاجت دارا ای مریض دارا هر کسی با هر نیتی که اومده اینجا ان شاءالله حاجتشو بگیره و بره.. او برای تهییج عواطف ما از قوه تخیلی که قدرت پرداخت میلیاردها داستانک را دارد مدد نگرفت.  او حتی از قربان صدقه هایی که بعضی مداحان نقل می کنند انزجار داشت: ای قربان قد و بالات برم، تو لباس دومادی آرزو داشتم ببینمت و .. اینها چیست که به خورد مردم می دهند!!! مگر هدف از زنده نگه داشتن عزاداری برای امام حسین (ع) این چیزها بوده است؟

در حالی که همان ها امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) آن اسوه های مقاومت را، با بدن هایی زخمی و روحیه ای پریشان معرفی کرده اند و در حد طلب حاجت از شأن آنان کاسته اند. مگر حسین خروج نکرد جز برای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح دین؟ بله بازگرداندن دین به اسلام ناب محمدی در رأس عمل حسین قرار داشت پس کجا رفته بیان حماسه و اندیشه حسینی در مجالس روضه های ما؟ آیا زنان و مردان ما پس از این همه مجلس روضه رفتن هنوز هم تاب مقاومت در مقابل تحریم ها و یاوه گویی های استکبار را دارند یا که نه از ترس جنگ نظامی حاضرند دین خود را به دنیای خود بفروشند و با سرنوشت میلیاردها انسان مستضعف در سراسر کره زمین بازی کنند؟ آیا تا به حال دریافته اند که علی اصغر کودک، شهید راه سازش نکردن با دشمن بوده؟ یا که نه عادت دارند گهواره اش را وسط مجالس روضه بگذارند و به آن دخیل ببندند؟ آیا حاضرند یک نان را با 75 میلیون نفر تقسیم کنند و زیر بار ذلت نروند؟

امام حسین(ع) یک اصلاح طلب به معنای واقعی بود؛ اما امروزه ببینید واژه اصلاحات را چگونه تحریف کرده اند!!! اصلاحات امروزی یعنی دوستی با استکبار و تطبیق دین با خواسته های نفسانی، اما اصلاحگری در سیره امام حسین (ع) نپذیرفتن ظلم و جنگ جنگ تا پیروزی بر استکبار است.

برخی با نادانی امام حسین(ع) را اینگونه تفسیر می کنند: یک فرد سازشگر و جویای صلح!!! برخی هم که اصلا نمی دانند حرکت امام حسین(ع) سیاسی بوده و او را فقط عابدی تسبیح به دست می پندارند و خود دائما به این و آن می گویند ما از سیاست خوشمان نمی آید!!!

دو تفسیر غلط و خطرناک که شاید در میان خواص هم موجود باشد و مسبب های آن چه می تواند باشد جز هوای نفس، جهل، شیطان، دنیا و طاغوت؟

 

برگرفته از سخنان حجت الاسلام سید امیر پور محمدی به همراه اندکی دخل و تصرف

شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

از اماره تا مطمئنه راهی نیست

07 مهر 1395 توسط محمدی

بسم ربّ شهداء و الصدیقین

بسم ربّ شهداء و الصدیقین ورد زبانم است اما به ندرت پیش آمده که در معنایش تدبیر کنم! عوامانه به دفاع مقدس نگاه می کنم تمام واقعیت ماجرا این است! چون از ربّ فقط به ظاهر لفظی آن اکتفا کرده ام و در عمق بی منتهای آن غوطه ور نشده ام.

فرق من با شهداء و صدیقین در این تشخیص است؛ آن ها اهل تشخیص  بودند و یافته بودند که ربّ پرورش دهنده انسان و عالم به تمام رموز او است؛ برای همین تنها دارنده حق ولایت ، ذات اقدس ربّ العالمین است و تکلیف هایش منطبق با طبیعت وجودی انسان ها و موجب کمال است که در سایه عمل لذتی بی منتها به ارمغان دارند.

 

لبخندهای رزمندگان نشان از این لذت دارد و اینجاست که باید بگویم لبخندها هم حرفی برای گفتن دارند: از اماره تا مطمئنه راهی نیست اگر تکلیف را تشریف بپنداری. هیچوقت فراموش نمی کنم ، اولین باری که صحنه بازسازی جنگ را در قالب یک رزمایش دیدم در دل می خواستم که هر چه زودتر از این وضعیت وحشت زا خلاص شوم؛ اصلا در مخیله ام هم نمی گنجید که صدای بمب های آتش افکن اینقدر مهیب باشد! تازه پی بردم که اطاعت چقدر دشوار است!!!!!! جالب است که به دفاع هم جهاد اصغر می گویند نه اکبر!!!!!

و اما الان که جنگ در کار نیست…

به قول شهید آوینی باب جهاد اصغر بسته شد باب جهاد اکبر که باز است؛ اما آیا ما این باب را دیده ایم یا که نه فقط درباره اش حرف ها شنیده ایم؟ شاید هم در وجود ما اینطور جنگی برپاست با چنین صداهای مهیب و گوش خراشی!! اما اگر تا به الان صدایی نشنیده ایم و آتشی ندیده ایم حقیقت آن است که تعلقات ما را کر کرده است مگر می شود دید و شنید اما  باز هم اطاعت نکرد؟

گمان کرده ایم که دفاع  انجام چند عملیات  نظامی و خنثی کردن مین است، برای همین است که گاهی مهمات کم می آوریم و متوجه نیستیم که مهمات نداریم!!! جهاد اکبر را از آن جهت اکبر گفته اند که بر اصغر تسلط  دارد شهدا مظهر تسلط  درون بر برون بودند اگر آنان باب جهاد اکبر را ندیده بودند انبار وجود خود را از مهماتی که ابدا با مهمات ظاهری قابل مقایسه نیستند مملو نمی ساختند حال باید تا حدودی فهمید که چرا پیغمبر خاتم صلوات الله علیه و آله فرمود بدترین دشمن تو نفس توست.

من می دانم که منشا تمام بدختی هایم از جهل است تا به حال وقتی را برای دیدن این باب تعیین کرده ام؟ چقدر فرمان خدا را بر فرمان نفس ارجح شمرده ام؟ شاید به حوزه علمیه آمدن برای دیدن این باب بوده است نه به خاطر اینکه متقی ترین آدم شهر من بوده ام و از این دست خیالات تکبر برانگیز!!   

 حالا که حضرت ربّ بر بنده حقیر منت گذاشته و به حوزه علمیه دعوت کرده است تا چقدر از مدیر و معاون و استاد فرمان می برم؟ تا چقدر راحت طلبی را بر شرکت در کلاس ها و مباحثه ترجیح نمی دهم؟ تا چقدر به دنبال توجیه برای فرمان نبردن هستم؟

شهدا به ما آموختند که سختی مترادف با دنیاگرایی و راحتی مترادف با تکلیف مداری است پس این دو را جا به جا نکنیم تا با جان دریابیم از اماره تا مطمئنه راهی نیست اگر جهاد واقعا «اکبر» باشد.

 

شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

چقدر زیباست آنجایی که فریب نیست

19 مرداد 1394 توسط محمدی

در غروب جمعه ای که گذشت باز هم خدای متعال توفیق مشاهده ی برنامه پر روح «معرفت» را به ما عطا کرد. گفتیم بد نیست محتوای برنامه را به صورت جمله ای در این مکان به اشتراک بگذاریم تا همگی مستفیض شویم و باشد که خدای متعال بر ما نظر رحمت افکند.

ان شاء الله

«دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی» بزرگ فیلسوف ایرانی که افتخار شاگردی علامه طباطبائی را داشته اند در آغاز این جمله جناب فیض کاشانی را تحلیل کردند: مراد از معاد عمر انسان است به حیات.              

ریشه معاد واژه «عود» است به معنی بازگشت

بازگشت انسان به حیات

آمدن انسان به این دنیا به حیات نبوده به ممات بوده

عالم عنصر و ماده در مقابل حیات جاودان عالم مرده است

اصل حیات جهان آخرت و جاودانگی و تجرد است

در این عالم ممات بر انسان عارض شده است و انسان دوباره به حیات بر می گردد

متفکرانی که به حسن و قبح ذاتی عقیده دارند معاد را عقلی می دانند اما در آنان که عقل راه ندارد معاد را سمعی می دانند

حکیم و غیر حکیم، پیر و جوان، زن و مرد همواره به معاد می اندیشند حتی اگر لحظه ای باشد

و خیلی ها دائما به معاد می اندیشند

برخی فلاسفه به جای حیوان ناطق به انسان می گویند حیوان مرگ اندیش

حیوان از مرگ می هراسد اما به مرگ نمی اندیشد

اما انسان حتی در رفاه هم به مرگ می اندیشد

پس انسان فراسوی مرگ اندیش است

جاودانگی پس از مرگ بستگی به آنچه در اینجا کسب کرده ای دارد

برخی انسان ها در ظاهر انساند اما در باطن مار و عقرب هستند

همان ها از مار و عقرب هم بدترند چون مار و عقرب در شرایط می گزند اما آن ها به دنبال شرایط نیستند

انسان از حیات به موت آمده است اگر جاودانه شود به عالم گلزار رسیده است

وقتی دانه ای از کاه جدا می شود به اصل بر می گردد یک دانه جایگزین دانه دیگر شدن معاد نباتات است

اما تنها معاد انسان ویژه است چون بازگشت به کمال است

و عالم بی حساب و کتاب نیست

پس از مرگ آدمیان یکسان نیستند چه بسا در دنیا نیز یکسان نیستند

در معاد باطن ها ظاهر می شوند

پرده ها کنار می رود و حقایق آشکار می شود

صفات رذیله به صورت گرگ و مار و عقرب ظاهر می شوند

و انسان باید درست بیندیشد و عمل نماید

آیا به چیزی اندیشیدن مهم است یا چگونه اندیشیدن؟

چگونه اندیشیدن مهم است چون خیلی ها به تناسخ و نیستی هم می اندیشند

ریشه قیامت قیام و از قامت و استقامت است اما اصل ماده یعنی راستی چون همگان به راستی بر می خیزند

و آنچه هستند را نشان می دهند

برعکس دنیا که پر از نیرنگ و فریب است

و چقدر زیباست آنجایی که فریب نیست.

                          مرگ هر یک ای پسر همرنگ اوست         پیش دشمن دشمن و بر دوست دوست

                          پیش ترک آیینه را خوش رنگیست           پیش زنگی آینه هم زنگیست

                                                                                                            مولوی

اگر خدا بخواهد ادامه دارد..

شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

لحظه ای غفلت مساوی با نابودی است

16 مرداد 1394 توسط محمدی
خطبه های نماز جمعه 94/5/16
آیت الله علما نماینده ولی فقیه و امام جمعه محترم کرمانشاه امروز در خطبه های نماز جمعه این شهر اظهار کرد که بالاترین سرمایه انسان هدایت است یعنی زندگی انسان به هدایت وابسته است و هیچ کس حق ندارد این سرمایه را از کسی سلب کند؛ هدایت باید الهی و جلوه آن تقوا باشد که افراد شاخص در این زمینه معصومین (علیهم السلام) هستند.
وی همچنین درباره مقام و منزلت امام صادق (علیه السلام) تصریح کرد که ایشان از موقعیت سیاسی آن زمان بهترین بهره را بردند و روایاتی را در زمینه های علمی، فقهی، کلامی و غیره بر جای نهادند طوری که چهار هزار تن از علمای شیعه و سنی آن را نقل کرده اند.
آیت الله علما با ارجاع به کتب رجال بیان نمود که احادیث حضرت برای اصحاب اجماع و فقها حکم سندی قطعی را داشته که به وسیله آن فتوا صادر می کرده اند.
وی در پایان خطبه های اول به ارزش والای آگاهی و بصیرت اشاره نمود و آن را از اولویت های دین مبین اسلام برشمرد به گونه ای که عامل اقتدار ملت و کشور را در افزایش بصیرت و آگاهی تلقی کرد و وظیفه آحاد را برای ارتقا آگاهی امر به معروف و نهی از منکر و تربیت جامعه عنوان نمود.
 آیت الله علما در خطبه دوم نماز جمعه یکی از پایه های اصلی کشور را گفتمان های علمی برشمرد و بیان کرد که  قدرت علمی ایران عاملی است که آمریکا را به التماس در آورده است از این رو مقام معظم رهبری (مدظله العالی) به پیشرفت علمی و تلاش دانشگاهیان همواره تأکید دارند.
وی در پایان خطبه دوم  ضمن اشاره به سخن امام خمینی (رحمة الله علیه) که فرمودند: خطر آمریکا به حدی است که اگر کوچکترین غفلتی کنید نابود می شوید صحبت های اخیر رئیس جمهور آمریکا مبنی بر جلوگیری از تولید سلاح هسته ای را پوچ دانست و گفت ایران هیچوقت به تولید سلاح هسته ای اقدام نکرده است که اکنون اوباما بخواهد مانع از آن شود. همچنین دولت و مجلس و نخبگان ملی و هسته ای وظیفه دارند که جوابگو و نظارت کننده بر برجام هسته ای باشند.

شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

ندای فطرت

09 خرداد 1394 توسط محمدی

 

بنا بر فتوای امام خمینی (رحمة الله علیه):

نگاه به غیر محارم: با قصد لذّت حرام است ــ بدون قصد لذّت به غیر صورت و دست ها حرام است.

تحریرالوسیله،جلد 2،کتاب النکاح

اگر مرتکب گناه شویم خداوند توفیقات خیر را از ما سلب می کند و روزنه های بصیرت مسدود می شوند؛ چرا که گناه هر چقدر هم کوچک باشد در نزد خداوند متعال بزرگ است و ما قدرت فهم این مسأله را نداریم. گاهی از کنار همین گناه کوچک خونسردانه عبور می کنیم و فریب وسوسه های شیطان را می خوریم. اما خبر نداریم که مثلا شوخی با نامحرم، درک حقایق را سالها برای ما عقب می اندازد یعنی توفیق خیلی از برکات را سلب می کند در نتیجه نخواهیم توانست عالم غیب را همین جا لمس کنیم. علمای بزرگ دین و شهدای بزرگوار از جمله کسانی بودند که به سبب تزکیه و مراقبت نفس به توفیقات عظیمی دست یافتند. مجتهد بانو امین خانمی بود که در منزل خود به درجه اجتهاد رسید و طرز معاشرت با نامحرم را خیلی رعایت می کرد و تلاش داشت که با هیچ نامحرمی رو به رو نشود، یکی از ابعاد وجودی ایشان بعد عرفانی بود به گونه ای که بر رموز جهان هستی وقوف پیدا کرده بود تا جاییکه صدای مناجات درختان و برگها و پرندگان و سنگ ریزه ها را با گوش جان می شنید. همچنین مجتهد معصومه گلگیری از جمله بانوان مقید به این اصول است که توانسته با جهد و مراقبت به مقام والای اجتهاد نائل شود. برای کسب درجه اجتهاد باید توفیق الهی و اسباب خیر حاصل شود و این توفیق نصیب هر انسانی نمی شود. نه فقط برای کسب درجه اجتهاد بلکه برای «ورع» هم که شدید ترین نوع تقوا است انسان نیاز به توفیق الهی دارد. سخن غیر ضروری با نامحرم حتی اگر بعد علمی هم داشته باشد از نظر اخلاقی شایسته نیست. اینکار نوعی لج بازی با فطرت است و انسان را از مشاهده خدای متعال در دنیا محروم می کند.خیلی ها گناه می کنند و اصلا متوجه گناهشان نیستند همین غفلت خودش نشانه ی محرومیت از توفیق است و محرومیت از توفیق نشأت از ساده انگاری گناه می گیرد.

شما باید برای دیدن نظرات ابتدا عضو شوید . در حال حاضر وارد شده اید !

If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)


فرم در حال بارگذاری ...

دعای روز

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

مدرسه علمیه امام خامنه ای کرمانشاه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • آرشیو
    • اخلاق
    • علمی
    • فرقه شناسی
    • تاریخ
    • سیاست
    • مهدویت
    • تفسیر
  • گالری عکس
  • هنر
  • محرم
  • خصوصیات قیام عاشورا
  • درسی از عاشورای امام حسین علیه السّلام
  • ذکر مصیب آب آور کربلا
  • حسینی که نشناختیم
  • از اماره تا مطمئنه راهی نیست
  • طلاب و کم توجهی آنان به سینما
  • چقدر زیباست آنجایی که فریب نیست
  • عکس هایی از اردوی راهیان نور مدرسه علمیه امام خامنه ای
  • ندای فطرت
  • کتاب های عاشورایی برای مداحان و واعظان
  • حکم شرعی خواندن زن در مجالس عزاداری
  • تجلی زینب از عصر عاشورا
  • من جهنمی شوم برای اینکه دیگران بهشت روند؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس